عزیز مادر...
دردونه زیبای من ممنونم
به خاطر بودنت در کنار من به خاطر حس مادرانه ای که به من بخشیدی ... به خاطر روح لطیف و پاکت چرا که از وجود تو من به تمام زیباییها و حس قشنگ مادرانه رسیدم ... از وجود توست که معنای واقعی اشک لبخند و انتظار را فهمیدم ... تو با لبخندت بهترین لحظات را به من هدیه می کنی ... و با گریه ات مرا طلب می کنی و من تمام وجودم را نثار تو می کنم.
و دوری از تو ... دوری از تو سخت ترین لحظات برای روح مادرانه من است وقتی از تو دورم حس و قلب و روحم پیش توست تا زمانی که به تو می رسم و تو را با تمام وجودم در آغوش می کشم تو با عشق کودکانه ات مرا از وجودپاکت سیراب می کنی و من به آرامش می رسم.
لحظه ای که در وجودم به تکاپو افتادی من نیمه گمشده ام را در وجودخودم پیدا کردم ... چه لحظه زیبایی بود.
لحظه ای که تو را برای اولین بار در آغوش گرفتم و من در لحظه های نیمه هوشیاری یک هدیه پاک الهی را در آغوشم لمس کردم که از شیره جانم می مکید یادآوری خاطرات آن لحظه های ناب چه زیباست عزیزم
هستی نازم ... نفسم ... عزیزم...
دوستت دارم