هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

تمام هستی مامان و بابا

هفته سی و یک

یادم رفت بگم من و شما امروز وارد هفته 31 شدیم عزیزم یعنی اولین هفته از ماه هشتم با هم بودنمون داره تموم میشه... دیگه خیلی به روز دیدار مون نمونده عزیزم.. من و بابا و همه خونواده خیلی خیلی منتظرتیم عزیزم خدایا شکرت که دارم این روزها رو تجربه میکنم... خدایا همه خانمهایی رو که ارزوی این روزها رو دارن دریاب ...
24 مرداد 1391

باید خودمونو تقویت کنیم مامانی

سلام عزیزم.. امروز ازمایشمو بردم پیش خانم دکتر. ایشون گفتن نتیجش عالیه دیگه فقط بایدبه خودمون برسیم مامانی...  دکتربرای مامان پودر تقویتی ladymil تجویز کردن واسه اینکه شما بیشتر رشد کنی و مامان هم تقویت بشن... لیدی میل با طعم توت فرنگی... ...
24 مرداد 1391

قدردانی...

سلام دختر مامان ممنونم عزیزم که انقد تلاش میکنی مامانو خوشحال کنی هر وقت ازت میخوام تکون میخوری تا مامان از سلامتیت خیالش راحت بشه می دونم خیلی مهربونی دخترم .. و میدونی که من و بابا بی نهایت دوستت داریم ...
22 مرداد 1391

بدون عنوان

الهی فدای دخترم بشم که 1480 گرمه الان... عزیزم خانوم دکتر خیلی ازت راضی بودن گفتن بالای رنج نرمال هستی دخترم بابا هم تو رو تو سونو دیدن مامانی    هر دومون خیلی خوشحال شدیم ... انشاله همیشه سلامت باشی گل نازم مامان و بابا عاااااشقتن ...
21 مرداد 1391

امروز قراره با هم بریم دکتر مامانی

سلام مامانی... امروز من و شما و بابا میریم دکتر(خانم دکتر رنجبر)    تا امروز سی هفته و چهار روزه که من و شما با همیم عزیزم به امید خدا حدود دو ماه دیگه میای تو جیگر من و بابا ... وقتی از دکتر اومدیم میام نظرشونو مینویسم دخترم دوستت دارم..... بی نهایت ...
21 مرداد 1391

بدون عنوان

بابا دیشب سر ضبط برنامشون بودن عزیزم تا صبح خونه نیومدن... من و شما خواب بودیم مامانی اما بابا تا صبح کار میکردن. عزیزم بابا خیلی شما رو دوس دارن و خیلی برامون زحمت میکشن وقتی بیای بابا رو ببینی اون موقع بیشتر متوجه میشی من چی میگم بابای خیلی خوبی داری عزیزم قدرشو بدون ...
18 مرداد 1391