نازنینم
فرشیدم امروز با توشروع میکنم با تو که وجودمونی... وجود من و هستی ..... نمیشه روزی که باید چیزی نوشت ، چیزی ننوشت . بعضی روزها روزای خاصی هستن مثل امروز مثل امشب که اینجا دور همیم به خاطر تو فکر میکنم تمام آنچه می خوام بگم در تلاطم روزهایی که رفت ...آنچه گذشت..و خوب گذشت... در امواج هر لحظه اش موج میزنه. می خوا م بگم : همیشه به یادت هستم ..کنارت باشم یا نباشم.... بگم یا نگم...تو خوب میدونی از نگاهم ، از ذرات وجودم ، که درونم چی می گذره و همین کافیه همینقدر که بدونی تو برای من کجای این دریای بزرگی . اشنای امروز&nbs...
نویسنده :
مامان میترا و بابا فرشید
17:26